بنام  خداوند جان وخرد

این سایت با هدف معرفی شعر دیالوگ بنا گردیده است، علاقه مندان می توانند درپست های آتی مطالب مندرج در خصوص شعر دیالوگ را در این سایت پیگیری نمایند. 

 تمام جریانات شعر برپایه های مشخصی اعم  از زبان (شعر کفتار و...) یا بر پایه ی فرم(آنچنان که براهنی در طلا در مس یدالله رویایی را شاعر نیم بند خطاب کرده است ) ویا خروج ساختار از متن ، خروج زبان از متن و دیگر انواع این خروج ها از متن بنا شده اند حرف ما در نهایت این است  هیچ گونه زبانی را در شعر بطور خاص به رسمیت نمی شناسیم و شعر را در نهایت محصول تجربه در عرصه های متفاوتی از زبان میدانیم  ما  با هرگونه خروج از متن مخالفیم  و با ادغام همه ی مفاهیم و رسیدن به نقطه ی تعدیل در ذات متن  موافقیم و شعر را خلق سکوی پرتاب برای جهیدن کلام  میدانیم حضور سینمایی یک شاعر تنها به دیالوگ در شعر (دیالوگ های ماندگار در شعر) ختم می شود ، قائل شدن به حذف شاعر و اکتفا به شعر  در راه کسب و درک یک دنیا با ویژگی های گفته شده  منتهی به  شعر دیالوگ است .

 شعر دیالوگ زبان ، فرم و ساختار هر شعر مطعلق به همان شعر  می داند و امضائ شخصی یک شاعر را در داشتن تنها یک زبان مشخص در مجموعه اشعار شاعر نمی داند ، تک عنصری عمل نمی کند  چه در حیطه ی زبان یچه فرم و ساختار  ،چراکه با تغییر زبان و لحن  دریک شعر موافق  است  واگر موقعیت ، زمان و مکان شعر  ایجاب کند شاعر مختار است  به فراخور همان شعر و مضمون  ، زبان یا لحن ولهجه ی خود  در شعر فوق  را  عوض کند و گونه های متفاوتی در بیان را بیازماید  به این دلیل که  معیار سنجش  را تنها بر پایه یک زبان  واحد نمی داند .

 در آسیب شناسی  بسیاری از جریانات ناموفق و به ظاهر موفق پاشنه ی آشیل  بر پرداختن صفر به امر زبان بوده است  این  تاکید بی رویه بر زبان دایره ای تنگ از تکرار و بازتکرار فراهم  می آورد

 شعر دیالوگ شعر پوشش دادن به همه ی تجربه ها و تمرین ها جهت ساختن است

 شعر دیالوگ تمام ویژگی های یک شعر را مختص به همان شعر می ذاند .آیا یک شاعر هنرمند نیست ؟ آیا ارزش یک اثر هنری در ساختن است یا گفتن ؟

 شعر دیالوگ  مدعی است جریانات قبل از من بر پایه های زبان یا فرم یا ساختار بوده اند

 شعر دیالوگ  با عدم به رسمیت شناختن یک زبان خاص به گونه گونگی زبان معتقد است

 شعر دیالوگ شعر  ادغام و هنر تلفیق همه ی عوامل پدید آورنده ی هنر می باشد

 شعر دیا لوگ در استفاده از زبان آزادی کامل را قائل است و به جهانبینی افراد احترام می گذارد

 شعر دیالوگ با نفوذ به هستی شناختی شعر  از راه پدیدار شناسی شعر  می کوشد  شناخت و  باز شناختی  در خور حال هر یک از ما به دست دهد یعنی سهیم شدن مخاطب چه در شعر چه در مبانی آن هر گونه برداشت از شعر  را نوعی تئوری می داند

  واما شعر دیالوگ  بر پایه ی  حلقه عمل می کند  افرادی که یک هدف مشترک دارند اما می توانند  راه هایی جدا جدا طی کنند

 گاهی  برای  تصرف کردن باید کیلو متر ها عقب نشینی کرد

 شعر دیالوگ  شعر عقب نشینی است به منظور پوشش دادن  به همه ی داشته های خود( از کهن تا به امروز)

 شعر دیالوگ شعر  چکیده است چکیدن کلام بر سخره سنگ های تعبیه شده در شعر

 سوال شعر دیالوگ از شاعر شعر دیالوگ چه می تواند باشد جز چیستی و هستی شناختی  من شعر

  با حترام فراوان 

 علی مردانی 

 روح الله احمدی

 دکلمه ی (شعری مشترک بامولوی) را از اینجا دانلود کنید

نگاهی به شعر (رمان مارپله ) از منظر نقد و تحلیل ادبی ، به قلم علی مردانی

آنچه مرا در مواجه با یک شعر غافل گیر می کند سلیقه ی من است و سلیقه ی من میزان تجربه  ودانش مرا در خود  ضبط و ثبت دارد ، زندگی کردن در یک ناخود آگاه است ، محاسبه ای در من که به صدم ثانیه هم نمی رسد فقط چنگی ست که بر دل کشیده می شود .

 و اما معیارهای این محاسبه کدامند، معیار اول : ژرف خوانی شعر در راه درک دانش موجود در شعر ، معیار دوم : مطالعه ی فرم  ،  زبان ، ساختار و دیگر  اجزاء پدید آورنده آن .

آنچنان که در پی خواهم نوشت من یقین دارم که  این شعر (رمان مارپله) می تواند به عنوان یک شعر موفق یادآوری شود.

برای خواندن متن کامل نقدوتحلیل

و متن کامل شعر روی گزینه ی ادامه ی مطلب کلیک کنید

                                                                           تقدیم به

                                                                           مخاطب یک پروانه ی سفید

چه بگویم ات و  از کجا شروع بشوم

از پیک موتوری یا لحن سفید یک اسب

ازقاچاق خنده در سوختمت  های مدام

از دوربین های مداربسته در زیر زبانمان

از  از های بی از شده

در از های  بی از مان  ازی نمانده

ازطعم فترمه به بچه گی  ات 

افسانه ای بالا  آوردن

 ما فهم چکیدن را نداشتیم

این گلو، این دهان ، این صدا

 پیش من چه می خواهد

همه چیز در دست های من ذوب شد

گذر بهار به هیچ دخمه ای نمی افتد

این پایین شهر آدرسی نیست که به شما بدهم

قرار ما همان توی حضرت خواب

" همه چیز یا تکراریست یا تکرارمی شود " وهنرمند در اکثر موارد فقط در این میان باعث  می شود که یک موضوع ومبحث تکراری زیباتر وامروزی تر جلوه نماید اما مسئله ی مهم این است که اغلیت هنرمندان چنان با ظرافت ودید ریز بین خود پیش می روند  و چنان آثاری خلق می کنند که گویی تا کنون هریک از آثارشان همتایی نداشته وباعث می شوند که آثارشان در سطح بالاتری از آثار دیگرهنرمندان بنشینند اینان آنانند که انسان را به این باور می رسانند که کار هنرمند کشف ظرفیت ها وخلاءهای موجود در عالم هنر است یعنی اینکه هنرمند موظف و مکلف است ظرفیت های موجود در یک هنر را کشف نموده وجهت رفع خلاء های موجود درهمان هنر یا هنرهای دیگر به کار گیرد .

 با بیان این موضوع وباور آن وبا توجه به این که  در حال حاظر قصد ما نگاه کردن از همین دریچه به ادبیات خصوصن شعر است، پس یک راست می پردازیم به مبحث اصلی وبا یک نگاه اجمالی در می یابیم که در ادبیات جهان خصوصن ادبیات فارسی خودمان ، خیلی ها به قول خودشان شاعر هستند وشعر می نویسند، اما بی شک انگشت شمارند کسانی که به عمق کلمه وجادوی کلام پی می برند وآثاری را خلق می کنند که مخاطب تمام اعصار را مسخ و از خود بی خود می کنند و منجر به انفجارهایی سازنده در مغز و وجود مخاطبین جویای حقیقت می گردند.

 بله همانطور که برهیچ کس پوشیده نیست و با یک نگاه اجمالی به تاریخ ادبیات به وضوح در می یابیم که مگر زمان مولوی ، سعدی، حافظ، فردوسی و... کم بقولی شاعر وجود داشت.

                                                                                                              ( به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید)

شعردیالوگ بصورت تعریف شده و طبقه بندی اطلاعات وباهدف برون رفت از نظام بسته ی ذهن مبنی بر داده هایی پراکنده وگاه طبقه بندی شده درجریانات تخصصی شعر اعم از شعر حجم؛موج نو شعر ناب, شعرگفتار و...می باشد کار ما احترام گذاشتن است به پشت سر وکار ما فهمیدن است و ارائه درک ودریافت های شخصی از شعر که آن را بطور اخص در قالب شعر دیالوگ پیکره بندی کرده ایم ما به این باور رسیده ایم که تنها با تکرار تمرین ذهن در همه ی موئلفه ها به هنرهای هفتگانه رشد خواهیم کرد ما به این باور رسیده ایم با مراقبه ،دعا و نیایش به عالمی از ذهن می رسیم که رشد میسر است و با درک و دریافت شخصی از شعر به تعاریف جداگانه ای از مفاهیمی تحت عنوان زبان، فرم, ساختار که اجزاء فلسفی و هستی شناختی پدیدآورنده ی شعر هستند می رسیم راه ما جدا جداست اما یک هدف واحد داریم دیالوگ کلمه ایست مختص به سینما اما  هرگونه یاد آوری آن در سینما نسبت جو ,و نسبت پذیر است یعنی نسبت دیالوگ با تصویر , مقصود از تصویر مجموعه عوامل تشکیل دهنده ی آن است اعم از نور,صدا,تصویر, حرکت, به تعریفی دیگر دیالوگ در روبنای تصویر گفته می شود هرگونه کلام که مفاهیمی را در حوزه های مفهوم شناختی  اعم از روانشناختی , جامعه شناختی,... چه در باب تصویر یا زبانی ذهنی دیالوگ است.

 دریافت اول

ما از کنار هیچ دیالوگی در سینما به آسانی رد نمی شویم و تمیز دادن کلام در حضور یک نیروی بر تر که موئلفه های ما هستند به شکار سطرهای تنومند قائل به مفهوم هستیم

دریافت دوم

دیالوگ در شعر امریست پیش پا افتاده اما سخت الزامی که صله را از ناصله تمیز می دهد با این روایت دیالوگ در شعر از بدو تولد شعر  تاکنون بوده است

سوال: تفاوت های شعردیالوگ با  دیالوگ  در شعر چیست؟

                                                                                       به ادامه ی مطلب مراجعه کنید 

این زبان متادن 5 است

در این خاک سوخته

فقط بذرهای زعفرانت را

حرام کرده ای

حالا خسته تر از آنم

که با خودکار بیک

از چشم هایت

مشروب بسازم

علی مردانی

تمام زندگی ام را

 بالا کشید

گرگی

که تکه ای از پیرهن کسی

لای دندانهایش

ثانیه های معصوم راسخت می پایید

تادر روز دادگاه

نابینایی قاضی را به حقیقت  شفا دهد

تمام زندگی ام راگرگی

نه!

کفتاری...

اما هنوز

چشمه ی شک ازچشم تو جاریست

                               روح الله احمدی